کودک که بودیم

نقاشی مان تنها به کشیدن خانه ای بود

با دودکش که در هر فصلی دود میکرد

حتی چله تابستان

ادم هایمان همه لاغر و نحیف

با دهانی بسته

دستانی خالی

حالا که خوب مینگرم

چه درک واقعی از انسانها داشتیم

در دوران کودکی مان