حسرت...
بعضی وقتا یه الماس تو دستته و داری تو خیابون راه میری که چشمت به یه گردو میافته...
خم میشی گردو رو برداری که الماس از دستت میافته توسراشیبی زمین و میره تو یه گودال که دستت بهش نمیرسه.
بعد میدونی چی میشه؟؟؟
یه آدم میمونه و... یه دهن باز...یه گردوی پوک...و یه دنیا حســــــــــــــــرت
+ نوشته شده در شنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۱ ساعت توسط mahdiye
|